- حب مشرقی (حَبْ بِمَ رِ)
حبی است خرافی که گمان کنند خاصیت آن بزرگ و فربی کردن پستانهای خرد است. و شاید حب السمنه و حب الحنکلاء است
معنی حب مشرقی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(حُ فِ مَ رِ)
لغت نامه دهخدا
یا حرف المشرقی. اذن الفار. درابی. مؤلف تحفه گوید: قسمی از حرف بستانی است بقدر ذرعی و با شاخهای باریک و برگ او از جانبین مثل نبات خرنوب و شبیه برگ شیطرج و از آن نرم تر و سفید و ثمرش مثل فلکه و تخمش سفید و قریب به خردل و در حدت قایم مقام فلفل و در اطعمه بدل آن و گلش سفید و در اطراف شعبها و در جمیع افعال قوی تر از حرف بستانی و مطبوخ نبات او با نبات جو جهت نزلات و رفع اخلاط سینه و تحلیل نضج مؤثر است. و داود ضریر انطاکی گوید: الحرف الشرقی، یطول فوق ذراع بسیطالورق و بزره یقارب الخردل (و هی اعظم حده من سائر انواعها)